دنیا شبیه کوچه های بیقراری است
شکل نفس های سریع یک فراری است
اینجا تمام قلب های خالی از عشق
لبریز از احساس های احتکاری است
روح زمستان توی شهر لانه کرده
با خنده می گویند: دلهامان بهاری است!
باید بمیری یا بمیری یا بمیری
اینجا تمام راه هایش اختیاری است!!
حتی خدا هم بی رمق آنجا نشسته
وقتی که دین و کفرشان هم ابتکاری است
اینجا سرانجام دل آگاه مردم
مرگی به سبک مرگهای انتحاری است
من خم شدم زیر فشار غم که دنیا
سرگرمی اش بر شانه های من سواری است
تو غم نداری، من دل خوش، دیگری نان
تنها شباهت بین آدمها نداریست
:: بازدید از این مطلب : 2090
|
امتیاز مطلب : 896
|
تعداد امتیازدهندگان : 263
|
مجموع امتیاز : 263